سفارش تبلیغ
صبا ویژن
       
صفحه اصلی
شناسنامه
مدیریت
پست الکترونیک Photo Album

:موضوع وبلاگ


0:مراجعین روزانه
92717:کل مراجعین

:آرشیو

 



یکشنبه 83 اسفند 30

لطیفه(عید نوروز)

 

سلام به تمام دوستان  پیشاپیش عید را به شما تبریک می گویم .

از این به بعد مطالب خود را در این وبلاگ ارائه می دهم.

سال خوبی داشته باشید.

لطیفه:

بالش

حمید: با بالش جمله بساز!

محسن: تفنگو برداشتم، پرنده رو دیدم، زدم به بالش !

حمید: این بالش نه ، اون بالش!

محسن: تفنگو برداشتم، پرنده رو دیدم، زدم به اون بالش !

حمید:اصلاً نمی خواهد با بالش جمله به سازی با تُشک جمله بساز.

محسن: تفنگو برداشتم، پرنده رو دیدم، تو شک بودم به زنم این بالش یا اون بالش !

- وطن

اکبر : با وطن جمله بساز

اصغر : در حمام سرو تنم را شستم.

اکبر : با اون ت نه با ط ی دسته دار !

اصغر: اتفا قاً تی دسته دار شستم!

-آجر

فرهاد : باآجر جمله بساز

شهرام : با ۀجر جمله نمی سازن، خونه می سازن

-       مرد ذلیلی

یک آقایی زنش را کتک می زد شخصی از او پرسید که چرا زنت را کتک می زنی

گفت: اگه می دونستم که می کشتمش!

ضد ازدواج

یک آقایی گفت: ما اصولاً خانوادگی با ازدواج مخالفیم بهمین دلیل تا بحال ازدواج نکرده ام. پدرم هم هیچ وقت ازدواج نکرد پدر بزرگم هم هرگز ازدواج نکرد!

 



نوشته شده توسط M.M در ساعت 6:31 صبح
نظرات شما ()